www.iiiWe.com » بدرود ، ای «ذهن زیبا» ...

 صفحه شخصی گروه رسانه‌ای دیرین   
 
نام و نام خانوادگی: گروه رسانه‌ای دیرین
استان: اصفهان - شهرستان: اصفهان
شغل:  آگاهی‌رسانی تخصصی به متخصصانِ جامعه‌ی مهندسی
تاریخ عضویت:  1390/09/05
 روزنوشت ها    
 

 بدرود ، ای «ذهن زیبا» ... بخش عمومی

6


پروفسور «جان فوربز نش»، ریاضی‌دان نابغه و برجسته‌ی‌ آمریکایی و برنده‌ی جایزه‌ی نوبل اقتصاد، سیزدهم ژوئن سال ۱۹۲۸ در «بلوفیلد» ویرجینیای باختری چشم به جهان گشود. او بعدها بر پایه‌ی هوش و ذکاوت فراوانش در مباحث ریاضی، یکی از نخبگان جهان شناخته شد.
«جان نش» در بیست‌سالگی هم‌زمان دانش‌نامه‌های کار‌شناسی و کار‌شناسی ارشد را گرفت و دو سال بعد، یعنی در 22سالگی، توانست در رشته‌ی ریاضی مدرک دکتری بگیرد. او به‌راستی، نخبه‌ای در ریاضی به شمار می‌آمد و تئوری‌های پرشمار و بحث‌انگیزی در این رشته مطرح کرد.
وی در سال‌های جوانی ـ سال ۱۹۵۸م. ـ به بیماری روان‌گسیختگی (اسکیزوفرنی) از نوع پارانویید دچار شد. «نش» آواهایی غیرواقعی می‌شنید که او را از خطرهایی پنداشتی و موهوم پرهیز می‌دادند و وادارش می‌کردند کارهایی ناهمسو با خواست و اراده‌اش انجام بدهد. اندک‌اندک این پندارها و توهم‌های او فزونی گرفتند و پزشکان بیماریِ او را «روان‌گسیختگیِ پیش‌رونده» تشخیص دادند. او و زندگی‌اش در سراشیبی نابودی افتاده بودند؛ به گونه‌ای که ناگزیر شد از همسرش جدا شود و در همان هنگام، کرسی استادی خود در دانشگاه را نیز از دست داد.
«نش» در آغاز از خود سرسختی و ایستادگی نشان می‌داد و می‌کوشید با هر ترفندی که شده، از بیمارستان و حتا از نظارت مستقیم روان‌پزشک بگریزد؛ اما با شدت گرفتن بیماری‌اش، کم‌کم به درمان تن داد. جدا از درمان، آنچه بیش از همه به «نش» کمک کرد، تلاش آگاهانه‌ای بود که او از خود نشان داد.
پزشکان بیماری‌اش را گونه‌ای روان‌گسیختگیِ هذیانی (پارانویید) تشخیص دادند که با افسرگی خفیف و کاهش اعتمادبه‌نفس همراه شده بود. او با همه‌ی توان کوشید تا محتوای ذهنِ بیمار خود را خردخرد بهبود بخشد و اصلاح کند. این فرآیند جبرانی، چیزی نزدیک به سی سال از بهترین سال‌های زندگی‌اش را گرفت، اما امید و پشتکاری که او از خود نشان داد، کار خودش را کرد و ریاضی‌دانِ نابغه سرانجام از بند بیماری رست.
خودش در این باره نوشته: «با گذشت زمان کوشیدم بخش بیمار ذهن خودم را شناسایی و پاک کنم. تلاش کردم اندک‌اندک ذهنیتِ عالمانه‌ای را که از پیش داشتم، بازسازی کنم. این کار بسیار به درازا کشید و بسیاری چیز‌ها را از من گرفت؛ اما گمان می‌کنم که اکنون دیگر بخش بزرگی از آن هذیان‌ها و پنداشت‌ها را دور ریخته‌ام. این که در این سن‌وسال هنوز می‌توانم یک ریاضی‌دان و تئوریسینِ فعال باشم، نشانه‌ی این است که من در نبرد با بیماری‌ام پیروز شده‌ام.»
«نش» دو فرزند پسر داشت: فرزند نخستش ـ که درست هم‌زمان با آغاز بیماری پدرش زاده شد ـ ریاضی‌دان است و از بختِ بد، درست مانند پدر، به روان‌گسیختگی هذیانی دچار است. او نیز سال‌هاست که زیر نظر و درمان پزشکان روزگار می‌گذراند.
«نش» در تکامل نگره‌‌ی بازی‌ها نقشی بسیار مهم داشت و به پاس تلاش‌هایش در این زمینه، در سال ۱۹۹۴ به‌همراه «رینهارد سلتن» و «جان هارسانای» برنده‌ی‌ جایزه‌ی‌ نوبل اقتصاد شد. او در سال ۱۹۹۹ از دانشگاه کارنگی‌ملون، دکترای افتخاری دانش و فن‌اوری دریافت کرد. او همچنین در سال ۲۰۰۳ از دانشگاه فدریکوی دوم ناپل ایتالیا، دکترای افتخاری اقتصاد و در سال ۲۰۰۷ از دانشگاه آنتورپ (بلژیک) دکترای افتخاریِ دیگری در همین رشته دریافت کرد. او در سال‌های پایانی زندگی‌اش، یکی از پُرآوازه‌ترین استادان ریاضیِ دانشگاه پرینستون بود.


ـ کتاب «یک ذهن زیبا»
«یک ذهن زیبا»، نام کتابی است که درباره‌ی‌ زندگی پروفسور «جان فوربز نش» نگاشته شده است. این کتاب را «سیلویا ناسار» نوشته و چاپ نخستِ آن در سال ۱۹۹۹ منتشر شد. بر پایه‌ی این کتاب، در سال ۲۰۰۱ فیلمی سینمایی نیز به همین نام ساخته شد، که صحنه‌هایی از آن، تفاوت‌هایی با زندگی واقعی «جان نش» دارد. «جنون درخشان» نیز نام فیلم مستندی درباره‌ی «نش» است که نگاهی دقیق‌تر و وفادارانه‌تر به زندگی او دارد.


ـ فیلم «یک ذهن زیبا»
«یک ذهن زیبا»، نام یک فیلم سینمایی آمریکایی است که بر پایه‌ی‌ سرگذشت پروفسور «جان فوربز نش» ساخته شده است. این فیلم در سال ۲۰۰۱ تز روی کتابی به‌همین نام و به کارگردانی «ران هوارد» ساخته شد. بازیگرانِ اصلی آن، «راسل کرو» (در نقش «جان نش») و «جنیفر کانلی» (در نقش همسر «نش») هستند.
«یک ذهن زیبا» توانست در رقابت‌های اسکار، جایزه‌ی‌ بهترین بازیگر نقش مکمل زن را برای «جنیفر کانلی»، جایزه‌‌ی بهترین فیلم‌نامه‌ی‌ اقتباسی را برای «آکیوا گلدزمن»، جایزه‌ی‌ بهترین کارگردانی را برای «ران هوارد» و همچنین جایزه‌ی‌ بهترین فیلم را برای «برایان گریزر» و «ران هوارد» به ارمغان آورد. این فیلم در رشته‌های بهترین بازیگر نقش‌اول مرد، بهترین چهره‌آرایی، بهترین موسیقی متن و بهترین تدوین نیز نامزد دریافت‌ اسکار بود.


صحنه‌هایی از این فیلم، تفاوت‌هایی با زندگی واقعی پروفسور «جان نش» دارد. برای نمونه، صحنه‌ی پیدا کردن الگوهای گوناگون در ستارگان، صحنه‌ای که پسر نش دارد در وان گرمابه غرق می‌شود، و موارد مربوط به ابزار تولیدکننده‌ی گذرواژه که در دست جان قرار گرفته ‌است، یکسره خیالی هستند.
درباره‌ی ازخودگذشتگی فراوانِ «آلیشیا» ـ همسر «جان نش» ـ نیز در این فیلم اغراق شده است؛ چرا که «آلیشیا» در سال ۱۹۶۳ از «نش» جدا شد و هفت سال بعد، در ۱۹۷۰ به «جان» اجازه داد تا در خانه‌ی وی زندگی کند، که این رابطه مطلقاً یک پیوند احساسی نبوده است. در سال ۲۰۰۱، «جان نش» برای بار دوم با آلیشیا ازدواج کرد.
از فیلم این‌طور برداشت می‌شود که پنداشت‌های «جان نش» به دو گونه‌ی دیداری و شنیداری بوده ‌است؛ درحالی‌که در واقعیت، پنداشت‌های «نش» تنها محدود به آواهایی بوده که او می‌شنیده‌ است. آیین خودکار در پرینستون ـ که در فیلم می‌بینیم ـ نیز سراسر ساختگی است و چنین آیین و مراسمی وجود ندارد.
در فیلم، «جان نش» در سال ۱۹۹۴ پیش از برگزاری آیین اهدای جایزه‌ی نوبل می‌گوید که از داروهای تازه‌ای استفاده می‌کند، اما درواقع «نش» از سال ۱۹۷۰هیچ دارویی استفاده نکرده‌ بود. کارگردان فیلم در این باره چنین توضیح می‌دهد که جمله‌ی یادشده به این دلیل به سخنان «جان» افزوده شد که در غیر این صورت، از فیلم این‌طور برداشت می‌شد که همه‌ی‌ بیمارانِ روان‌گسیخته، بی‌دارو می‌توانند از پس بیماری خود برآیند. همچنین، پروفسور «نش» هیچگاه به‌هنگام دریافت جایزه‌ی‌ نوبل سخن‌رانی نکرد، چرا که دست‌اندرکاران برگزاری مراسم، از بابت بیماری او و ثبات نداشتنِ ذهنش نگران بودند.

ـ واکنش «راسل کرو» به مرگ «جان نش»
«راسل کرو»، بازیگر نقش پروفسو «جان نش» در فیلم «یک ذهن زیبا»، هفته‌ی گذشته در صفحه‌ی توییتر خود به مرگ الهام‌بخش این فیلم واکنش نشان داد. به گزارش ایسنا، پس از مرگ «جان نش» و همسرش در یک برخورد رانندگی، «راسل کرو» در صفحه‌ی خود نوشت: «قلب من برای جان و آْلیشیا (همسرش) می‌تپد. جفتی فوق‌العاده؛ ذهن‌های زیبا، قلب‌های زیبا».
«رن هاوارد»، کارگردان فیلم «یک ذهن زیبا» نیز در واکنش به این رویداد نوشت: افتخار می‌کنم که زندگی این دو تن را در سینما روایت کردم.
و نکته‌ی پایانی تین که: «نش» و همسرش از در راه بازگشت از دانشگاه پرینستون به خانه بودند که این تصادف رخ داد.



برگرفته از :
imna.ir
hamshahrionline.ir
wikipedia.org
آماده‌سازی و ویرایش : گروه رسانه‌ای دیرین

یکشنبه 10 خرداد 1394 ساعت 12:49  
 نظرات    
 
م افتخاری 16:51 یکشنبه 10 خرداد 1394
1
 م افتخاری
سکانس کتابخانه و از دست فرو گذاردن قلم در پیش پروفسور جان نش در فیلم "یک ذهن زیبا"تاثیر ویژه‌ای داشت
سپاس
امیر یاشار فیلا 15:49 سه شنبه 12 خرداد 1394
1
 امیر یاشار فیلا

اشاره‌ی به‌جایی بود آقای مهندس افتخاری عزیز.
سپاس‌گزارم.