خبری تلخ و شوک آور ، اما واقعی! عباس کیارستمی ، کارگردان بزرگ سینمای ایران، عصر روزگذشته ١٤ تیرماه در پاریس درگذشت. این کارگردان پرآوازه ی ایرانی که نقش مهمی در معرفی سینمای ایران در سطح بین المللی داشت ، درپی ابتلا به بیماری دستگاه گوارشی از اسفند ماه سال گذشته تا اوایل تیرماه امسال به دلیل انجام چند عمل جراحی و گذراندن مراحل درمان میان خانه و بیمارستان در رفت و آمد بود که درنهایت با وجود تلاش های پزشکان داخل کشور بنا بر تصمیم خودش اوایل هفته برای تکمیل مراحل درمان راهی پاریس شد. این کارگردان سینما علت تصمیمش را تنها به فرزند کوچکش گفت. بهمن هم بخشی از فایل صوتی مکالمه با پدرش در بیمارستان را که شب پیش از رفتن ضبط شده برایمان فرستاد که البته شنیدن آن با خواندنش متفاوت است: «قماربازها همهچیزشون بد نیست، گاهی میشه یه چیزایی هم ازشون یاد گرفت. یکیش اینکه میگن توی شرایطی که میبینین همش روی باختین، پاشین صندلیتون رو ترک کنین برین». اما دست آخر ، تقدیر بر این بود که عباس کیارستمی در نهایت ناباوری برای همیشه صندلی ر ا در همان ماهی که به دنیا آمد ، این جهان را برای همیشه ترک کند. کیارستمی متولد اول تیر ۱۳۱۹تهران، فیلمنامهنویس، تهیهکننده، کارگردان، تدوینگر و عکاس بینالمللی در جهان سینما هنرمندی شناخته شده بود. آثار وی با استقبال فراوان منتقدان، جشنواره و مراکز فرهنگی هنری جهان روبهرو شد. او فازغ التحصیل کارشناسی نقاشی از پردیس هنرهای زیبای دانشگاه تهران بود. در دهه ۱۹۷۰ میلادی در عرصه سینما فعالیت خود را شروع کرد و تا لحظه ی مرگش بیش از ۴۰ فیلم سینمایی، کوتاه و مستند ساخت .از مهمترین آثار وی میتوان به خانه دوست کجاست؟ (۱۹۸۷)، کلوزآپ (۱۹۹۰)، زیر درختان زیتون (۱۹۹۴)، طعم گیلاس (۱۹۹۷)، باد ما را خواهد برد (۱۹۹۹) و کپی برابر اصل (۲۰۱۰) اشاره کرد. او با ساخت فیلم تحسینبرانگیز «طعم گیلاس» توانست برای نخستینبار جایزه نخل طلای بهترین فیلم جشنواره بینالمللی فیلم «کن» را برای سینمای ایران به ارمغان بیاورد. در سال ۱۹۶۹ هنگامی که موج نوی سینمای ایران با فیلم گاو ساختهٔ داریوش مهرجویی آغاز شد، کیارستمی کمک کرد تا بخشی برای فیلمسازی در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان تهران ایجاد شود. فیلم دوازده دقیقهای نان و کوچه ۱۹۷۰ ساختهٔ کیارستمی، آغازگر همکاری کانون در ساخت فیلم بود. این فیلم کوتاه نئورئالیسم داستان بچه مدرسهای بیچارهای را روایت میکرد که گرفتار یک سگ وحشی شده بود. فیلم بعدی زنگ تفریح نام داشت که در سال ۱۹۷۲ ساخته شد. کمکم کانون به کارگاهی مهم برای ساخت فیلمهای ایرانی تبدیل شد و نه تنها فیلمهای کیارستمی بلکه فیلمهایی چون دونده و باشو، غریبهٔ کوچک هم توسط همین کارگاه هنری ساخته شد. او نهتنها در سینما هنرمندی شناختهشده بود ، بلکه در هنرهایی همچون تدوینگری، عکاسی، نقاشی، ویدئوآرت، پرفورمنس و موسیقی، ادبیات و شعر هم آثار مطرحی ارائه کرد که برگرفته از نگاه متفاوت و منحصربهفرد او به دنیای پیرامونش است. روحش شاد ، یادش گرامی.برگرفته از صفحههای ۱ و ۲۰ روزنامهی «شرق» ـ سهشنبه، پانزدهم تیرماه ۱۳۹۵
|
|