یادداشتی از دکتر حسین انتظامیتجربه نشان داده است که مدیرانِ مشورتپذیر موفقتر از مدیرانِ عملگرا هستند. هرچند «مشاور» بهطور کلی در نظام مدیریتی ما تعریف درستی ندارد؛ گاه برای رعایت شأن افراد (بهویژه مدیران برکنارشده) به کار میرود، گاه ابزاری برای رفیقبازی است، گاه بهمثابهی پارکینگ استفاده میشود، گاه به چشم مدیریت سایه یا «روز مبادا» دیده میشود، گاه بهانهای برای پرداخت حقوق به یک دوست و گاه برای دادوستد و ...
اما مشاور در تعریف مدیریتی خود شاخصهایی دارد:
ـ نخست، فردی است که دستکم در یک زمینه از رییس خود سرآمد است.
ـ دوم، کار اجرایی یا کار هماهنگی میان چند مدیر پاییندستی نمیکند. به سخن بهتر، قائممقام یا دستیار ویژه نیست، همچنانکه در زمرهی اصحاب گعده یا ناظر یا جاسوس هم نیست.
ـ سوم، و از همه مهمتر، مشاور باید شجاع باشد (برعکس معاون که باید مطیع باشد). مشاور حقوق میگیرد تا نقایص ما و کار ما را در جلسهای خصوصی بگوید، پیش از آن که دیگرانی در محافل عمومی فریاد برآورند؛ پول میگیرد ـ و از قضا ممکن است پول هنگفتی هم بگیرد ـ تا اشکالات کار ما را پیش از اجرا گوشزد کند. یعنی پیش از آن که خرابی بزرگی به بار آید. از همین روست که او باید شجاع باشد. اگر به تأییدکننده و «بهبهگو» نیاز داریم، این نیاز خود را از راههای دیگر باید ارضا کنیم، نه با استخدام مشاور.
به همین سیاق، مشاور رسانهای معنا مییابد: مشاور رسانهای با سخنگو، مدیر روابط عمومی، دستیار مطبوعاتی و دیگر مشاغل مشابه تفاوت دارد؛ همچنانکه خود آنها نیز با یکدیگر تفاوت دارند. مشاور رسانهای قرار نیست الزاماً رابط رسانهای باشد و نحوهی انتشار اخبار فرد یا سازمان را پیگیری کند. او قرار نیست به افکار عمومی یا رسانهها پاسخ دهد. او قرار نیست هماهنگکنندهی یک مصاحبهی اختصاصی با یک شبکهی مهم تلویزیونی باشد. هر کدام از این کارویژهها به یکی از مشاغل یادشده بازمیگردد و در شرح وظایف آن شغل فهرست میشود.
مشاور رسانهای قرار است به رییس یا همان کارفرمای خود بگوید که کدام سخنش یا کدام رفتارش چه بازتابهایی در افکار عمومی و نمایندگان آنها (رسانهها) دارد، یا داشته است. به همین دلیل توصیه میشود عضو تیم نگارش سخنرانی باشد (با توجه به تعریف «تیم» به معنای تخصصهای مکمل). افزون بر این، او ممکن است تقاضای یک مصاحبه را ـ که توسط روابط عمومی گردشکار شده ـ بررسی کند و به رییس خود مشاوره بدهد که این مصاحبه در چنین شرایطی مناسب است یا نیست. حتی میتواند ملاحظات و شروط را نیز فهرست کند. علاوه بر اینها، مشاور رسانهای ممکن است به نمایندگی از رییس خود مجموعههای اطلاعرسانی زیرمجموعه را توجیه کند؛ هرچند باید مراقب بود که او پا به حیطهی «تصدی» نگذارد و در ضمن، مرز لازم با هماهنگکنندهی ستادی را نیز حفظ کند.
طبعاً با این اوصاف، مشاور رسانهای کسی است که تسلطی درخور توجه بر نظریههای ارتباطی دارد، جایگاه و نفوذ هر رسانه را میشناسد، تجربهای ممتد و مؤثر دارد و بخش شایانتوجهی از اوقات روزانهی خود را سرگرم رسانهگردی است، با رسانهها و روزنامهنگاران متعددی آشنایی نزدیک دارد، با دانش میانرشتهای ـ بهویژه جامعهشناسی و حوزهی تخصصی فرد/سازمان خود ناآشنا نیست، از قدرت پیشبینی برخوردار است و البته از روحیات و تواناییها و نقاط ضعف رییس خود و مجموعهی او بهسان فردی مَحرم، آگاه است و میداند چه نسخهای بنویسد. بهصورت شهودی یا ناشیاز فراگیری و تجربه، ادبیات استراتژیک را میشناسد و با تحلیل و رصد محیط، پیشنهاد میدهد یا مخالفت میورزد. تأیید میفرمایید که با این اوصاف، مسئولیت مشاور رسانهای کاری است سترگ و این قبا بر تن بسیاری (از جمله نگارنده) گشاد است.■ برگرفته از:
وبگاه مرکز آموزش و پژوهش همشهری■ ویرایش برای بازنشر در وبگاه صنعت ساختمان:
امیر یاشار فیلا■ با کلیک بر روی هر یک از دو کادر تصویر در پیشانی این روزنوشت،
مطلبی دیگر در زمینهی رسانه و رسانهگری در دسترس شما خواهد بود.